90/12/15
7:53 ع
مُقَرنَس گونهای تاقچهبندی آذینی در زیر گنبدها یا نیمگنبدهای روی ایوانها و درگاهها، با آجر یا گچ و کاشی است که در آن هر رده از تاقچهها از رده زیرین خود پیش مینشیند تا درگاه به هم آید.[1] در طاقچهها برجستگیها و تورفتگیهایی همراه با نگارههای گوناگون درآورده میشود.
به کارگیری مقرنس به طور عمده در معماری دوران پس از اسلام در ایران رشد کرد و سپس در سایر کشورها نیز به کار رفت.[2]
تاقچهها را از سقف اصلی (گنبد یا نیمگنبد) به گونهای (گاه با چوب) آویزان کردهاند، چون چفتآویز مانند پتکانه باربر نیست. کهنترین نمونه آن را شاید بتوان در کاخ نوش جان که از روزگار مادها برجای مانده دانست.
پیش گفتار :
آفرینشگر مسلمان چه آنگاه که کلمات را به سماعی از عرفان و عشق بر صفحه? کاغذ میخواند چه آنگاه که پیچ و تاب اسلیمیها را به تصویر میکشد و چه آن زمان که خشت بر خشت و آجر بر آجر، منارهای از مسجدی را نا آسمان آبی هدایتگر میشود چشم بر جمال الی دارد.
در هنر اسلامی نیز چون سایر هنرها، یکی از شاخهها بیشترین نزدیکی را با محتوی و متن دین یافتهاست. در اسلام معماری پس از خط از چنین جایگاهی بر خوردار است. بر اساس گفتههای یورگ گروتر در کتاب زیبا شناختی در معماری، در بسیاری از فرهنگهای شرقی ارتباط کاملاً نزدیکی بین انسان و طبیعت وجود داشته و حتی امروز هم به چشم میخورد که انسان دینمدار شرقی در ارتباطی نزدیک با طبیعت بوده و خود را جزئی از آن میداند.
شاید بسیاری اینگونه بیندشند که آنچه طبیعی است چه از نظر فرم و چه از نظر عملکرد به حد تکامل رسیدهاست حال آنکه چنین نیست. این اعتقاد به امکان بالاتر از طبیعت رفتن در اسلام به خوبی مشهود است و شاید معراج پیامبر خود تمثیلی بر تلاش و این نتیجه باشد. در هنر اسلامی انتزاع و ساده کردن و نزدیک شدن به محتوای طبیعت که با اجبار دین بر عدم طبیعت گرایی و عیناً سازی مخلوقات الهی همرا است ابزار و بالا رفت سکوی طبیعت است.
معماری اسلامی هرچند گاه به طور مستقیم بهره میجوید از جمله در باغها و باغچهها، اما عموماً بطوری غیر مستیم از آن بهرمند گردیدهاست. شاید در فکر اولیه ستونهای بسیار مساجد اولیه نقش و رد پای درختان نخل سرزمین اسلام – عربستان – را بتوان پیدا کرد. اما بی گمان بیشتررین نقش طبیعت را در آثار تزئینات معماری مییابیم در اسیمیها و ختائیها و در رنگ آبی کاشیها و یا در مقرنسها.
آنچه بدنبال خواهد آمد معرفی کوتاهی است بر هنری تزئینی در معماری، یعنی مقرنس، که همانطور که ذکر خواهد شد بر گرفته از ستونهای آهکی آویزان از غارها (استلاکتیت) و نیز لانه? زنبورهای عسل است. اگرچه مقرنس ریشه در عهد هخامنشی و بلکه پیشتر دارداما شکوفائی و رشد و درخشش آن مدیون قرون سلطه? هنر والا و استعلا طلب اسلامی است. نا گفته نماند که این هنر تزئینی که اقلب ما با پشم دیدهایم در کتابها کمتر مورد توجه قرار گرفنه و اکثر کتب معماری به هر دلیل شناخته و ناشناختهای از پزداختن به مسئله? فلسفی آن بی بهره بودهاند.
مقرنس چیست؟
برای شناخت مقرنس ابتدا باید معانی لغوی آن را دانست. «مقرنس شمشیر بر هیأت نردبان ساخته، در کنزالغة عربی، بنایی که آن را، نقاشی کردهاند، بنائی که طاق و اطراف آن پایه پایه و دارای اضلاع است و به ان به فارسی، آهو پای میگویند.مأخوذ از تازی، بنای بلند مدور و ایوان آراسته و تزئین شده با صورتها و نقوش که بر آن پایه و راه زینه روند، قسمتی از زینت که در اطاقها و ایوانها به شکلای گوناگون گچبری کنند، گچبریهای برجسته بر آستانه خانه چون پای آهو چیز رنگارنگ و نوعی کلاه».
و همچنین آمدهاست که : کلمه مقرنس با قر و قرناس و قرنیس و قرنیز خیشاوند است و میتوانیم بگوئیم چیزی قرنیس دار شدهاست و این معنی با شکل عنصر تزئینی مورد نظر ما که از تعداد کم و بیش ستوه بر آمده و فرو رفته صورت میگیرد موافق است. یا «کوههایی که طبقه طبقه و زیز آنها خالی شده و طبقات آن افقی باشد را مقرنس مینامند». اما برای معنی کاربردی آن نیز آمدهاست.
«استلاکتیت، ... (معماری – موتیف تزئینی که فرم آن استلاکتیتها را به یاد میآوردد) Protencyd نام فرانسه استلاکتیت که آنرا در شرق مقرنس مینامند و در غرب مکربس مینامند» پس در مییابیم مقرنس نوعی تزئین است با فرو رفتگیها و برجستگیهایی از روی نظم و قاعده که در بعضی موارد به شکل استاکتیت آویزان است و در حقیقت این نوع تزئین معماری نوعی تزئین حجم پردازی شدهاست.
تاریخ مقرنس در ایران و جهان اسلام
به دلیل عدم دسترسی به اسناد و مدارک کافی متأسفانه همچون بسیاری از از هنرهای شرق؛ اطلاع و تاریخ دقیقی برای مقرنس به عنوان عنصری تزئینی در معماری مشخص نیست. ولی مسلم این است که این هنر نوعی مانند بسیاری از هنرهای شناخته شده و مطرح دیگر در جهان ریشه در خاک کهن ایران زمین داد. مقرنس در دیرباز حتی قبل از زمان هخامنشیان در معماری نقشی گاه فعال و گاه نیمه فعال را بر عهده داشتهاست.
مقرنس در ایران پیش از اسلام
مقرنس عنصر تزئینی است که حتی پیش از اسلام نیز بودهاست اما نبایدد از نظر دور داشت که مقرنس پیش از اسلام به مقرنس پس از اسلام تفاوتهای قابل توجه و آشکار دارد کاربرد مقرنس در پیش اسلام شامل 2 دوره? عمده یعنی 250 ق. م تا 224 ب. م و از 224 ب. م تا زمان ظهور اسلام دانستهاند. البته ذکر این نکته لازم است که نمونههایی نیز مربوط به 550 ق. م در این زمینه یافته شدهاست.
در دوران هخامنشی هنر مقرنس تحولی چشم گیر و بارز یافت و ادامه? آن با طرحهای ارزنده تری در دوران اشکانی ظاهر گشت تا جائی که میتوان شاهد نقش آفرینی بیشتر مقرنس در این زمان بود.
برای تولد و زایش این هنر تزئینی تا کنون زمانی تعیین نشدهاست ولی زادگاه آن را صاحبان و آشنایان طریق این مینامند و آنچه در سایر بلاد اسلامی دیده میشود خود مخلوطی است از فرهنگ و معماری آن دیار با ریشههای مقرنس ایرانی. اما باید دید مقرنس چرا و چگونه به وجود آمده و آیا از آغاز نیز نقش تزئینی داشت یا بعدها این نقش را پذیرفتهاست. با بررسی آثار اولیه به جا مانده میشود دریافت که مقرنس از آغاز برای تبدیل پلان مربع به دایره استفاده میشدهاست. پس مقرنس در ابتدا نقشی کاربردی داشته نه تزئینی، البته با رگههایی از گرایش به زیباسازی بنا، «در بسیاری از ساختمانهای به یاد مانده مقرنس در خدمت تبدیل یک پلان مربع به یک گنبد به کار گرفته میشد.»
معماری اندلسی مقرنش را نقشی دیگر بخشید: «در معماری مغربی و اندلسی گنبدها، مبدل به صورتهایی از مجموعههایی نظیر کندوهای عسل گشتند و تابع هندسه مربع و مستطیل شدند که بر گرداگرد یک دایره میچرخیدند».
این مقرنس در ایران بسیار نادر و به مقرنس لانه زنبوری معروف است. طی زمان و بهره گیری از امکانات بهتر و پیشرفته تر در معماری مقرنس را سر انجام به عنصری تزئینی مبدل ساخت. مقرنس را در ابتدا دارای نقشی تزئینی میدانستند که رد پای آنرا میتوان حتی تا قبل از دوران هخامنشی در ایران نیز دنبال کرد و اولین نمونه مشهور آن «دکان داوود» از زمان ماد است. و در سر پل ذهاب که نمای صخرهای آن دارای سه جلو آمدی در روی هم و هرکدام محیط بر دیگریست و مانند یک قرنیز که مرکب است خود را نشان میدهد. از دوران هخامنشی به بعد مقرنس تحول و تغییر چشمگیرتری پیدا کرد که به عنوان نمونه میتوان از آتشگاه پاسارگاد نامبرد. این بنا مربوط به قرن ششم قبل از میلاد است. صرف نظر از برجستگیهای عمودی در چهار گوشه بنا در انتهای دیوار مقرنسی مرکب از عناصر زیر به چشم میخورد.
اول: یک قرنیز ظریف بلافاصله پس از دیوار
دوم: یک ردیف جرزهای مستطیل شکل که در بالای قرنیز اول قرار گرفته و از پائین بریده و آویزاد دیده میشود.
سوم: ردیفی از طاقچههای واقع در بین جرزها مه در واقع واحدهای مقرنس هستند.
چهارم: قرنیز دیگری که در بالای مقرنس قرار دارد و در واقع بارانگیر سه قسمت اول است.
که همین عناصر در کعبه زرتشت یا در مقبره داریوش در نقش رستم دیده میشود. در دوران اشکانی قرنیز و مقرنس با هم بکار رفتهاند به عنوان مثال کاخ آشور در عراق که ذکر آن قبلا رفت یا کاخ هتره که از مقرنسهای بریده بریده استفاده شدهاست. دوران ساسانی را هم میتوان دوره? رواج و پیچیدگی بیشتر عنصر مقرنس در معماری قبل از اسلام دانست.
مقرنس پس از اسلام در ایران
پس از ورود اسلام به ایران هنرهای ایرانی با حفظ پیشینه? تاریخی خود جنبهای الهی یافتند. در این میان مقرنس همچون سایر آثار هنری شکل اصلی و آشنای خود را در دوران اسلام یافت.
گفتنی است که مقرنس را در چهار قرن صدر اسلام یعنی دوره آغازین به طور پراکنده میتوان یافت به عنوان مثال مقبره شاه اسماعیل سامانی از قرن سوم هجری قمری در بخارا که دارای قرنیز ساده در انتهای دیوارها در بالا و پائین آن یک ردیف طاقنما و مقرنس در گوشوارههای زیرین گنبد مقبرهاست.
در قرون پنجم و ششم مقارن با حکومت غزنویان هنر علی العموم حالت تحول و تغییری شدید داشت. حتی گاه بازگشت به بعضی از خصوصیات ساسانیان (هنر ساسانی) نیز دیده میشد. در این هنگام به دلیل استفاده زیاد و رواج استفاده از گوشواره، زمینه مناسبی برای ایجاد و کاربرد مقرنس پدید آمده بود. ازجمله آثار معروف این دوره میتوان به برج آجری امام زاده عبدا...ه اشاره کرد. مقرنس در این اثر تاریخی در قسمت پایه گنبد مخروطی به صورت کمربندی وجود دارد.سطح مقرنس نیز گچی است، گنبد علی نیز که در ابرقو است تماماً از سنگ است. همچنین برج طغرل نیز که مربوط به قرن 5 و 6 (534) است در 4 ردیف دارای مقرنس میباشد. گنبد معروف کبود در مراغه، اوایل قرن شش در قسمت منشوری پایه? گنبد دارای دو دسته مقرنس و همچنین قسمت گنبد نظام الملک و تاج الملک مسجد جامع اصفهان و مسجد جامع اشترجان نیز از آثار مقرنس داره این دوره هستند.
بعد از حمله? قوم مغول و تمرکز آنها در تبریزو سرازیر شدن ثروت خراسان بزرگ آن زمان به این شهر قوم مغول دست از چادر نشینی برداشته وتحت تأثیر محیط اطراف خود و متأثر از فرهنگ و تمدن ایرانی دست به تجدید حیات معنوی زد و به تعقیب و تقلید سبک و سیاق هنری سلجوقیان پرداخت و طبعاً مقرنس هم به همین شیوه با تغییراتی که جهت گیری آن به سوی ظرافت بیشتر بود مورد استفاده قرار گرفت.
در این دوره? تاریخی – هنری، انواع مقرنس به کار میرفت، از جمله مقرنس مسجد علیشاه تبریز و منارههای مسجد اشترجان. در همین ایام مقرنس لانه زنبوری به صورت نادری وجود دارد از جمله مقبره? شیخ عبد الصمد در نطنز مربوط به سال 707 که تقریباً تمام سطح داخلی گنبد را پر کردهاست و موارد دیگر چون مسجد جامع اردبیل و یا مقبره? شیخ یوسف سربستانی که در دوره? تیموری سبک مغول همچنان دنبال شد و در بعضی موارد سطح زیر مقرنس وسیع و برای زینت سطوح مقرنس نصب شده بیشتر از کاشی و موزائیک استفاده شد. از بناهای معروف مقرنس دار این دوره مقبره? امیر تیمور در سمرقند است که نور پردازی آن بر روی مقرنسهای بنا متمرکز شدهاست. مسجد گوهر شاد و سجد کبود تبریز که گوشوار سردر داخلی بنای مقرنس دار است و اصل مقرنسها آجری هستند و قطعات موزائیک و کاشی را به آن چسباندهاند.
در دوره? صفویه مقرنس کاملا نقشی تزئینی داشت و همچون دوره قبل توسط کاشی و موزائیک مزین میگردید. آنچه در این دوران رواج پیدا کرد مقرنس استلاکتیتی (آویزان) بود. مقرنس در عهد صفوی در سر ستونها بکار برده میشد عمق مقرنسها نیز در این زمان بیشتر گردید. بیشتر بناهای این دوره از مقرنس بهره بردهاند، از جمله میتوان به امام زاده اسماعیل بالای در ورودی مسجد شاه (امام) اصفهان، مقرنسهای باغ چهل ستون که به دوران هخامنشی شباهت دارند و مقرنسهای کاخ عالی قاپو که مجموعهای از نماهای قلبی شکل، لوزیهای نا منظم و ستارههای چهار پر و مثلثهای باریک است.
در دوره? زندیه نوآوری کاملاً از صحنه? هنر نا پدید شد و در سیر تکامل هنر وقفهای ایجاد گردید این امر شاید به آن علت است که اکثر هنرها در آن زمان به رشد و تکامل خود دست یافته بودند. به همین دلیل آنچه ما در این زمان شاهد آن هستیم تقلیدی از بناهای دوره صفوی و سبک صفوی است و مقرنس نیز به عنوان عضوی از اعضاء سازنده? معماری و هنر به همان سبک به زندگی خود ادامه داد. از بناهای معروف این دوره کاخ خورشید مربوط به دوره? افشاریه و قسمت ستون دار تالاره مسجد وکیل شیراز و بنای هفت تن شیراز است. در دوره قاجاریه، همچنان که از آثار این دوره بر میآید تمامی مظاهر زندگی ایرانی با نوعی خاص از فرهنگ غرب آشنا میشود. در آن هنگام اگرچه که این آشنایی بدل به ذوب شدن در ان فرهنگ و از یاد بردن و یا از دست دادن ریشههای بومی، ملی و دینی به طور کامل نشد، ولی این آشنایی منجر به آمیختگی این دو فرهنگ، یعنی فرهنگ ریشه دار و درخشان ایرانی با غرب گردید. در معماری این دوره به وضوح میتوان ردپای آمیختگی هنر و فرهنگ ایران شرقی و غرب را یافت و تزئینات معماری همچون ادوار گذشته اما با رنگ و بویی جدید ادامه پیدا کرد. از جمله بناهای معروف این دوره که دارای تزئین مقرنس هستند میتوان به مسجد سپه سالار تهران واقع در خیابان بهارستان، همچنین تیمچه? امیرالدوله کاشان که مقرنسهای متعددی در آن بکار رفته ایت، اشاره کرد.
مقرنس در نقاط دیگر جهان
در سوریه و ترکیه کاربرد سنگ برای مقرنس بیش از سایر مصالح بود «این زینت معمارانه که ریشه در یک ضرورت شدید ریاضی داشت، بنظر میرسد وسیله و ابزاری برای اضای روحیه خیالپردازی سنگتراشان گردید. در این کشورها ب دکوراسیون سنگی، ساختی داده شد که با آنچه در ایران با سفال و گچ انجام میگرفت تفاوت داشت». به هر حال در سوریه دوران رواج مقرنس را میتوان از قرن 12 و 13 میلادی دانست. در مصر و در آغاز مقرنس استلاکتیدی فقط در فاسادها گرفته میشد. در سال 1125 م سه کنجها همراه با سایر عناصر تزئینی به کار گرفته شدند.
شکوفایی این هنر زیبا را در زیر بالکن انبارهای مدرسه? ابن طولون میتوان دید. از نمونههای دیگری از شکوفائی این هنر در مصر میتوان به خانقاه سلطان بارس (1310 م) مقبره? سنجر سالار (1304 م) اشاره کرد. ورودی با طاقهای استلاکتیت نیز در مسجد قاهره پایه گذاری شد.از جمله مدرسه? سلطان حسن در بسیاری از بناهای مقرنس در نماها و در قسمتهایی با اهمیتی ویژه به کار گرفته میشد. «در مساجد دوره سلجوقی، ترکیه و عثمانی، وقلعههای تابع آن که از قرن 13 آغاز میگردد این استلاکتیتها در رواقها و طاقها به کار گرفته میشدند» این نوع اثر در مسجد علاءالدین در نجد و منارههای مزدوج مدرسه? ارزة الروم دیده میشود. همچنین در آق مدرسه 1409 م و مسجد سبز 1421 م. در بورسا رواقهای مقرنس با چند استثناء جزو ویژگیهای مساجد بزگ عثمانی به حساب نمیآید. بر عکس استلاکتیتها بصورت نواری در زیر بالکن منارها دیده میشود.در معماری اندلسی و مغربی گنبدها مبدل به صورتی از مجموعههایی نظیر کندوهای عسل، تابع هندسه مربع و مستطیل گشتند که بر گرداگرد یک دایره میچرخیدند.
مقرنسها از دیدگاه فنی و کاربردی
مقرنسها به دو سبک اجرا میشوند در هر مقرنس از پایین به بالا عناصر ریزتر و کوچکتر میشوند. مقرنس در نقاط مختلفی در سرستونها و گیلوئیها و کتیبهها و چشمه طاقها کار میشود.
نامگذاری مقرنس بر اساس محل ساخت آن است، مثل مقرنس چشمه طاق گیلوئی، کتیبه و مقرنس سرستون. در مورد چشمه طاق چون در قوسها و طاقیها کار میشود، مقرنس قوس هم دارد بهر حال آنچه در همه? این انواع مشترک است، عناصر سازنده? آن است که بنا بر اصطلاح سنتی آلت مینامند که مهمترین آنها عبارت اند از : شاپرک، طاس، تخته، شمسه عرقچین، شمسه تخته قطارتی، چهار لنگه? منتظم و... آلات نامبرده جزء آلات مشترکند ولی بعضی از انواع وجود دارند که فقط با مصالح گچ یا آینه یا آجر بکار میروند و استفاده از آنها با مصالح دیگر مجاز نیست. این آلات همگی هنگام کار روی یک نقشه پیاده گردند و مهمترین و کاربردی ترین آنها ترکیب طاسه? نیم شش (شش ضلعی) با دو شاپرک اس.
برای مرحله? ساخت باید ابتدا آن را در خارج بنا بصورت تخته تخته درست کرد تا هم در وقت و زمان اجرای کار صرفه جویی شود و هم خطر ریزش آن کمتر شود، پس از نسب هر تخته م محکم نمودن آنها با پشت کار تخته? دیگری نصب و برای تیغه ارتفاع بین دو تخته باید از تخته گچی نازک که قبلا آماده میگردد استفاده کرد.
برای بستن تختهها باید از طنابی محکم ولی نسبتا نازک بنام تناب موئی که قلاب نامیده میشود استفاده کرد و پس از پوشیده شدن با گچ حکم ستون معلقی را برای جلوگیری از ریزش کار دارد و سپس کار اجرا میشود.
منبع:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%...B1%D9%86%D8%B3